سیاه،
سیاهترین سحر صبح سرد من
سایه تلخت را از سرنوشت آبی ام بردار
سیاهی سکوتت را بشکن
کوله های هیزم را بر زمین بگذار
آنگاه شب سپید می شود
ببین...
sfm